ازون دسته از کتاب هاست که از لحاظ فیزیکی به پایان میرسه اما از نظر احساسی تا مدتها براتون ناتموم باقی میمونه...
این کتاب داستان عاشقانه و رمانتیک شدیدا قشنگی داره که خوندنش اشکتونو در میاره و همزمان مفهوم داستانشم خیلی قشنگه
داستان این کتاب :
ما چندتا نوجوون بودیم که توی بیمارستان بستریایم… هیچوقت اجازهی خروج از اینجارو نداریم…
داستانی است دربارهی چند نوجوان که به بیماریهای مختلفی مبتلا و در بیمارستان بستری هستند. آنها حالا دیگر دوستهای خوبی شدهاند و در شیطنتها و دزدیهای بچگانه شریک یکدیگر هستند آنها به دزدیهای کوچک از فروشگاهها روی میآوردند و رفتهرفته فرار از بیمارستان و برنامهریزیِ دزدیهای بزرگتر، تبدیل به تفریح و انگیزهی زندگی برای آنان میشود.
سم شخصیت اصلی این داستان که با حضور دختر مریض تو بیمارستان و شنیدن صدای دختر عاشقش.....
این کتاب نامزد جایزهی گودریدز شده است.
📙کتاب من عاشق امید شدم
⁃ نوشته لان کالی